رمان هست یا نیست؟ دومین رمان سارا سالار نویسنده ی ایرانی ست.

این رمان در چهار فصل با عناوین زیر نوشته شده است:
دنیا جای امنی است
دنیا جای امنی نیست
دنیا جای امنی ...
هست یا نیست؟

خلاصه رمان هست یا نیست؟

در این رمان وارد زندگی زنی می شویم که به تازگی وارد چهل سالگی می شود. تغییری که او در خود و در محیط پیرامونش با گذر از دنیای جوانی و ورود به چهل سالگی احساس می کند، چالش ها و اتفاق های داستان را رقم می زند. در این رمان با مفاهیمی چون عشق، خیانت، مرگ، زندگی، پیری و... مواجه شده و به دل هر یک از آن ها تاخته و باز بیرون می آییم.

این زن که در کودکی پدر و مادر خود را در یک تصادف از دست داده، پیش مادربزرگش بزرگ و تربیت شده و در تمام سنین زندگی خود سعی می کند در نظر دیگران موجه و موقر به نظر برسد.

زمانی که سیزده سال از زندگی مشترکش می گذرد، تلنگری به او زده می شود که همه چیز تکراری شده و با خود فکر می کند تجرد تا چه اندازه می تواند هیجان انگیزتر باشد. او که هنوز در تب عشق و عاشقی و احساسات عاشقانه می سوزد، از تکرار و بی تفاوتی زندگی مشترک نم کشیده اش، احساس بیزاری می کند.

زمانی که زندگی مشترک با همسرش را شروع کرد هر دو هم سطح بودند، اما در خلال این سیزده سال مرد در مسیر کاری اش مرتب رشد کرده و پیشرفت داشته، اما او همچنان همان زن خانه دار ساده باقی مانده است. این هم عذابش می دهد!

 

قسمت های زیبایی از رمان هست یا نیست؟
اگر واقعا چیز مطلقی در دنیا وجود ندارد،اگر عشق و خیانت نسبی است،پس قضاوت کردن دیگران هم نسبی است و نباید گفت که نمی شود آدم ها را قضاوت کرد،چون این جمله یک جمله مطلق است. باید گفت شاید نمیشود آدم ها را قضاوت کرد و این یعنی شاید هم بشود. بله،شاید هم بشود آدم ها را قضاوت کرد و ما چرا باید از این حق نسبی خودمان را محروم کنیم. می توانیم نسبتا عاشق باشیم، میتوانیم نسبتا خیانت کنیم و میتوانیم نسبتا قضاوت کنیم...
و یک آن فکری مثل عقربی سیاه روی مغزش راه می رود...تو گناه کردی ، گناه کردی که می خواستی بهترین باشی، بهترین معلم،  بهترین مادر، بهترین خواهر، بهترین دختر، بهترین مادرشوهر، بهترین مادربزرگ، دلش می خواهد داد بزند تو گناهکاری که گذاشتی دیگران تو را نبینند و گذاشتی دیگران به راحتی بتوانند از وسطتت رد شوند و هر کدام سوراخی روی بدنت بگذارند.